معنی محافظ خودرو

حل جدول

محافظ خودرو

سپر


كمربند محافظ خودرو

ایمنی


محافظ

گارد

نگهبان


محافظ خودرو، وسیله دفاع قدیمی

سپر


محافظ برقی

فیوز
-----------
محافظ برق دستگاهی است که در مسیر ورودی برق قرار می‌گیرد و در صورتی که مقدار ولتاژ یا آمپر یا توان مصرفی به هر دلیلی (مانند: اشکال برق رسانی در اداره برق یا نیروگاه یا خطوط انتقال، رعد و برق و حوادث طبیعی، سرقت کابل‌های برق شهری، مصرف برق بیش از حد مصرف کننده و...) خارج از محدوده استاندارد گردد، مسیر ورود برق را قطع می‌نماید و پس از طی زمانی مشخص در صورت ایجاد شرایط استاندارد، مجدد مسیر ورود جریان را به تجهیزات الکتریکی، وصل می‌نماید تا از آسیب به دستگاه مورد نظر جلوگیری شود.

لغت نامه دهخدا

محافظ

محافظ. [م ُ ف ِ] (ع ص) نگهبانی کننده. (آنندراج). نگهبان. (ناظم الاطباء). حافظ. حفیظ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پاسبان و حارس. || دستگیر و حامی. || فرمان گزار. || حاکم. || ناظر. (ناظم الاطباء).


خودرو

خودرو. [خوَدْ / خُدْ رَ / رُو] (نف مرکب) آنچه آدمی یا ستور آنرا نبرد. آنچه بخویشتن رود. آنچه بی اسب رود مثل اتومبیل و غیره. (یادداشت بخط مؤلف).

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

محافظ

نگهبان، پاسدار

مترادف و متضاد زبان فارسی

محافظ

پاسبان، پاسدار، پشتیبان، حارس، حافظ، حامی، گماشته، مراقب، مستحفظ، مهیمن، نگهبان

عربی به فارسی

محافظ

محافظه کار , پیرو سنت قدیم

فرهنگ معین

محافظ

(مُ فِ) [ع.] (اِفا.) نگهبان، حافظ.

فرهنگ عمید

محافظ

حفظ‌کننده، نگهبان،

فرهنگ فارسی هوشیار

محافظ

بن پاس پاسبان پاتار نیکاستار گروگاندار کالی پیره دار (گویش افغانی) بنوان پهره دار نگهدار نگهبان پاسبان (اسم) نگاهبانی کننده حفظ کننده نگهبان جمع: محافظین. محافظت. (مصدر) نگاهبانی کردن حفظ کردن، نگاه داشتن.

فرهنگ فارسی آزاد

محافظ

مُحافِظ، حِفظ کننده، مواظب، مراقبت کننده، مدافع از محارم، طرفدار آداب و رسوم و مقررات قدیمه و مخالف تجدد خواهی (محافظه کار)،

معادل ابجد

محافظ خودرو

1845

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری